تعریض ابوحنیفه به عمر بن خطابطبق روایاتی نقل شده با سند صحیح در منابع اهلسنت ابوحنیفه، سخن عمر را سخن شیطان خوانده است. ۱ - روایت سخن ابوحنیفه نسبت به عمرروایاتی در این زمینه با سند صحیح نقل شده است. عبدالله بن احمد بن حنبل در کتاب «السنه» مینویسد: حَدَّثَنِی اَبُو الْفَضْلِ، نا مُسْلِمُ بْنُ اِبْرَاهِیمَ، نا عَبْدُ الْوَارِثِ بْنُ سَعِیدٍ، قَالَ: نا سَعِیدٌ، قَالَ: «جَلَسْتُ اِلَی اَبِی حَنِیفَةَ بِمَکَّةَ فَذَکَرَ شَیْئًا فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: رَوَی عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ کَذَا وَکَذَا، قَالَ اَبُو حَنِیفَةَ: ذَاکَ قَوْلُ الشَّیْطَانِ، وَقَالَ لَهُ آخَرُ اَلَیْسَ یُرْوَی عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): اَفْطَرَ الْحَاجِمُ وَالْمَحْجُومُ، فَقَالَ: هَذَا سَجْعٌ فَغَضِبْتُ وَقُلْتُ اِنَّ هَذَا مَجْلِسٌ لا اَعُودُ اِلَیْهِ وَمَضَیْتُ وَتَرَکْتُهُ " سعید میگوید که در مجلس ابوحنیفه نشسته بودم که درباره چیزی گفتگو شد، شخصی به او گفت: عمر بن خطاب چنین و چنان گفته است، ابوحنیفه گفت: این سخن شیطان است، شخصی دیگری گفت: مگر نه این که از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده است که: «حجامتکننده و حجامتشده هر دو افطار کردند» (روزه هر دو باطل است)؛ پس ابوحنیفه گفت: این سجع (سخن با وزن و قافیه) است، پس من خشمگین شدم و گفت: این مجلسی است که من دیگر به آن برنخواهم گشت، از آنجا خارج شدم و او را ترک کردم. [۱]
الشیبانی، عبدالله بن احمد بن حنبل (متوفای۲۹۰ه)، السنة، ج۱، ص۲۲۶، ح۴۰۳، تحقیق:د. محمد سعید سالم القحطانی، ناشر:دار ابن القیم - الدمام، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۶ه.
عکس جلد کتاب: عکس صفحه اول: عکس صفحه مورد نظر ۱ عکس صفحه مورد نظر۲ ۲ - بررسی سند روایتاسناد روایت را بررسی میکنیم. ۲.۱ - عبدالله بن احمد بن حنبلعبدالله بن احمد بن حنبل (متوفای۲۹۰هـ): ذهبی مینویسد: س عبدالله بن احمد بن محمد بن حنبل الامام الحافظ الحجة ابو عبد الرحمن محدث العراق ولد امام العلماء ابی عبدالله الشیبانی المروزی الاصل البغدادی. [۲]
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ ه)، تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۱۷۳.
۲.۲ - حاتم بن اللیثذهبی در سیر اعلام النبلاء درباره او مینویسد: حاتم بن اللیث. الحافظ المکثر الثقة ابو الفضل البغدادی الجوهری. [۳]
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ ه)، سیر اعلام النبلاء، ج۱۲، ص۵۱۹، تحقیق:شعیب الارناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر:مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة:التاسعة، ۱۴۱۳ه.
ابویعلی در طبقات الحنابله مینویسد: حاتم بن اللیث بن الحارث بن عبدالرحمن ابو الفضل الجوهری سمع عبدالله بن موسی وسعید بن داود واسماعیل بن ابی اویس وامامنا احمد فیما ذکره ابو محمد الخلال وکان ثقة ثبتا متقنا حافظا. [۴]
البغدادی الحنبلی، ابو الحسین محمد بن ابی یعلی بن الفراء (متوفای۵۲۱ه)، طبقات الحنابلة، ج۱، ص۱۴۸، رقم:۱۹۵، تحقیق:محمد حامد الفقی، ناشر:دار المعرفة - بیروت.
و خطیب بغدادی مینویسد: حاتم بن اللیث بن الحارث بن عبد الرحمن ابو الفضل الجوهری... وکان ثقة ثبتا متقنا حافظا. ۲.۳ - مسلم بن ابراهیم ازدیمسلم بن ابراهیم الازدی (متوفای۲۲۲هـ): از روات بخاری، مسلم و سایر صحاح سته: مسلم بن ابراهیم الازدی الفراهیدی بالفاء ابو عمرو البصری ثقة مامون مکثر عمی باخرة من صغار التاسعة مات سنة اثنتین وعشرین وهو اکبر شیخ لابی داود ع. [۶]
العسقلانی الشافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲ه)، تقریب التهذیب، ج۱، ص۵۲۹، رقم:۶۶۱۶، تحقیق:محمد عوامة، ناشر:دار الرشید - سوریا، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۶ - ۱۹۸۶.
۲.۴ - عبدالوارث بن سعیدعبدالوارث بن سعید (متوفای۱۸۰هـ): از روات بخاری، مسلم و سایر صحاح سته: عبد الوارث بن سعید بن ذکوان التمیمی مولاهم البصری التنوری ابو عبیدة الحافظ عن ایوب وابی التیاح ویحیی البکاء وعنه ابنه عبد الصمد وابو معمر المقعد ومسدد مقرئ فصیح مفوه ثبت صالح لکنه قدری مات ۱۸ ع. [۷]
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ ه)، الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، ج۱، ص۶۷۳، رقم:۳۵۱۰، تحقیق محمد عوامة، ناشر:دار القبلة للثقافة الاسلامیة، مؤسسة علو - جدة، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۳ه - ۱۹۹۲م.
۲.۵ - سعید بن ابی عروبهسعید بن ابی عروبة مهران الیشکری مولاهم ابو النضر البصری ثقة حافظ له تصانیف کثیر التدلیس واختلط وکان من اثبت الناس فی قنادة من السادسة مات سنة ست وقیل سبع وخمسین. بنابراین سند این روایت کاملا صحیح است و تمام روات آن از بزرگان و ثقات اهل سنت هستند. ۳ - روایت خطیب بغدادیخطیب بغدادی و ابنجوزی حنبلی نیز این روایت را با سند ذیل نقل کردهاند: اخبرنا ابو بکر البرقانی قال قرات علی محمد بن محمود المحمودی بمرو حدثکم محمد بن علی الحافظ حدثنا اسحاق بن منصور اخبرنا عبد الصمد عن ابیه قَالَ: ذکر لاَبِی حَنِیفَةَ قَوْلُ النَّبِیِّ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) «اَفْطَرَ الْحَاجِمُ وَالْمَحْجُومُ»، فَقَالَ: هَذَا سَجْعٌ، وَذکر لَهُ قَوْلٌ قَالَهُ عُمَرُ، فَقَالَ: هَذَا قَوْلُ شَیْطَانٍ. [۹]
ابن الجوزی الحنبلی، جمال الدین ابوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفای ۵۹۷ ه)، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج۸، ص۱۳۶، ناشر:دار صادر - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۳۵۸.
۴ - نتیجهطبق این روایت، ابوحنیفه، نعمان بن ثابت، سخن عمر را سخن شیطان دانسته است، حال اینکه منظور او چه بوده و چرا گفته، تحلیل و پاسخش را به عهده پیروان آنها واگذار میکنیم. ۵ - پانویس۶ - منبعموسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا واقعیت دارد که ابوحنیفه، سخن عمر را سخن شیطان خوانده است؟». |